لارا جانلارا جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه سن داره

روز های شیرین

خبر خوب

سلام دوست جونای ماااا دخترم بالاخره دنیا اومد!البته همه رو براتو تعریف میکنم آخه داستان داره!!! فعلا اینو داشته باشین تا حالم بهتر شه باز بیام بنویسم اومدم فقط خبر بدم ...
16 مهر 1391

یک زن خوشبخت

مکان: سالن پذیرایی زمان:12.55 بعد از نیمه شب مادری که چشم به حرکتهای دختری دوخته که چند روز دیگر تا آمدنش مانده ومهلت چشیدن لذت ضربه های شیرینش فقط تا چند روز دیگر باقی است! و پدری که با نواختن ویولونش آرامش خانه را صدچندان کرده! دخترم جای تو اینجا خالیست...  
9 مهر 1391

قاطی پاطی

بعداز یه مدت دوری سلااااااااام راستش میخواستم بعد از حاضر شدن کامل اتق دخترم بیام و عکساشو بذارم براتون اما نشد! البته تقریبا تموم شده فقط جزییاتش مونده که کلا یه روز کار داره!انشا... بعدا میذارم براتون. گفته بودم که دلم برای روزهای دونفره مون تنگ میشه آخه دیگه فقط چندروز ازش باقی مونده به همین مناسبت دیروز در یک حرکت خودجوش تصمیم گرفتم یه گودبای پارتی برای روزای دونفرمون بگیرم اولش نشستم یه نامه برای همسرم نوشتم تا موقعی که من دارم زایمان میکنم بخونه هنوز بهش ندادم بعد یه کیک خوشمزه پختم اونم با کلی نذرو نیاز که خراب نشه  خداروشکر خراب نشد و خیلی هم خوشمزه و تپل مپل از آب در اومد!  دوتا بستنی خوجمزه هم خریدم با شکلات...
4 مهر 1391

سونو سرخود!

سلام من برگشتم و نی نی جونم هم قربونش برم لطف کرد عجله نکرد!!! کل مسافرت تصور میکردم بچه بغل بر میگردم خونه!!! جاتون خالیییییی رفتیم ثبت نام کردم و کلی خوشحال شدم که امسال دانشجو شدم حالی که گرفتن شماره دانشجویی بهم داد بیشتر از دیدن نتیجه قبولی بود تا این حد یعنی!!! بلافاصله بعد اومدنم هم رفتم سونو سرخود گرفتم آخه خیلی نگران بودم دخترم برنگشته باشه مجبور شم سزارین عمل کنم یا آبش کم شده باشه یا وزنش نرمال نباشه و صدها نگرانی دیگر!!! اما خدارو شکر همه چی خوب و نرمال بود وزن دختر پهلوونم هم ٢کیلو و نهصد گرم بود دکترمون گفت اگه همین جوری پیش بره تا ٤ کیلو هم میرسه موقع زایمان!!!  خدارو شکر اما تصور زایمان طبیعی چنین موجودی یه کم...
23 شهريور 1391

برام دعا کنین

دارم برا چند روز میرم رشت ... امکان ثبت نام غیرحضوری نبود باید خودم برم .یه 700 800 کیلومتری راه باید بریم با ماشین خودمون البته دکترم گفت فقط از جوراب واریس استفاده کنم وگرنه مشکلی نیست! دعا کنین دخترم نخواد زود بیاد مجبور شم تنهایی زایمان کنم تو یه شهر دیگه!!! دعا کنین مشکلی پیش نیاد سالم برم و برگردم!   ...
19 شهريور 1391

خبر خوب و دو دلیت!!!

من ارشد قبول شدم!!! زبان انگلیسی!!! دانشگاه گیلان!!! رشت!!! اما... مجازی! اما خوب خودم اینو زده بودم چون غیر حضوریه نی نی و همسری اذیت نمیشن با نبودن من. خودم که زیاد خوشحال نیستم اما همسری و بابام خیلی حال میکنن که من قراره جایی نرم و درس بخونم. بدبختانه تو ایران شیوه مجازی زیاد جا نیافتاده و همه فکر میکنن خیلی ضایع س در حالی که اینطوری نیست. امیدوارم به هر حال خوب باشه و پشیمون نشم!
12 شهريور 1391

یه مشکل

متوجه شدم یه مشکل جالب پیدا کردم البته نه اونقدر جالب فقط برا خودم  خنده دار بود وقتی فهمیدم! این اواخر خیلی دست و پا چلفتی شدم! یعنی اینکه هر کاری میکنم یه گندی بالا میارم!!! مثلا میخوام کیک بپزم خمیر میشه کلا میندازمش دور! میخوام حلوا بپزم میسوزه! میخوام اتو کنم میسوزونم! نکته ی جالب اینجاست که قبلا هیچ وقت همچین اتفاقایی برام نیافتاده بود!!! یعنی اوایل ازدواجمونم اینجوری نمیشد اصلا نمیسوزوندم و خراب نمیکردم کارا رو! متوجه شدم که اصلا تمرکز ندارم این روزا کارایی که قبلا برام آب خوردن بود الان میزنم خراب میکنم! اصلا یه وضعی شدم کلا از خودم نا امیدم میترسم بعد زایمانمم اینجوری پیش بره آبرو واسم نمونه! مامانای خوشجل موشجل اگه چیزی...
8 شهريور 1391

روزهای دونفره رو به پایان

الان سی و چهار هفتمونه و تقریبا تا شش هفته دیگه دختر نازمون وارد زندگیمون میشه.این اتفاق خیلی خوبیه اما یه چیزی ذهنمو درگیر کرده و اونم اینه که دیگه فرصت کمی داریم تا با همسرم تنها باشیم. شاید خیلی سرمون شلوغ باشه و نتونیم خوب به هم برسیم میترسم زیادی حواسم به عضو تازه وارد خونواده دو نفرمون باشه و لحظه های خوبی رو از دست بدم. این که یه نی نی وارد زندگیمون میشه خیلی شیرینه اما روزای خوب دو نفرمون هم خیلی خیلی شیرین هستن. تصمیم دارم:١. قدر این شش هفته باقی مونده رو بدونم و برای اومدن نی نی عجله نکنم.  ٢. سعی کنم عدالت رو رعایت کنم و نذارم با اومدن دخترم فاصله ای بین ما ایجاد بشه.  همسرم رو  وصف ناپذیر دوست دارم الان که اینو...
2 شهريور 1391

لالایی

سلام دوستای نانازی من امروز تو سایت ایزی بیبی لایف خوندم که بهتره برا نی نی نیومدمون یه لالایی انتخاب کنیم و براش بخونیم تا از الان بهش عادت کنه! البته از قبل شنیده بودم ولی امروز دنبال چندتا لالایی گشتم و یکیو پیدا کردم که خوشم اومد. متنشو اینجا میذارم و خودشم برا آهنگ وبلاگ گذاشتم فعلا اینو برا لارای کوچولوی خودم میخونم بعد چندتا دیگشم اضافه میکنم. آدرس سایت لالابای هم براتون میذارم خواستین برین سر بزنین کلا مطالب مفیدی داره برا نی نی ها و مامانا... Angels watch over my baby, Grant her a lifetime of your care So that even when I can not be with her I'll know you will always be there. Angels watch over my baby, Grant her a lifetime of...
31 مرداد 1391