لارا جانلارا جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

روز های شیرین

یاد ایام

1391/5/5 12:32
نویسنده : مامان
201 بازدید
اشتراک گذاری

لان چند روزیه که یاد روزای اول حاملگیم افتادم!

با اینکه خودمون خواسته بودیم بچه دار بشیم اما بعد اینکه فهمیدم حاملم انگار دنیا روی سرم خراب شد انقد گریه کردم که تقریبا افسرده شده بودم اما از طرفی هم میترسیدم نا شکری کرده باشو و خدارو خوش نیاد بین این همه آدم که حسرت بچه دارن من انقد غر میزنم!

تا جایی پیش رفت که پیش یه روانپزشکم رفتم! اونم دلداریم داد و گفت این حالت تو خیلیا پیش میاد و میگذره نگران نباش.راستم میگفت یکی از دوستام هم مثل من بود خوب شد بعدا منم الان کلا خوبه خوبم!

خدارو شکر هر روز با تکونای نی نی محبتم بهش بیشتر میشه و دلم میخواد بخورمش!الان کامل بهش عادت کردم و جزیی از زندگیمون شده.اولا کلی نگران همه چیز بودم اما الان تقریبا برا همه چیز برنامه دارم و خیالم راحته که بعد اومدن نی نی زندگی قشنگ تر میشه!

امیدوارم خدا کمک کنه مامان خوبی براش بشم و از طرفی هم خودمو هم بتونم با شرایط جدید وفق بدم...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)