لارا جانلارا جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره

روز های شیرین

از هشت ماهگی تا پایان ده ماهگی

1392/5/14 16:52
نویسنده : مامان
310 بازدید
اشتراک گذاری

 

این سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام برای این چند وقتی که نبودیم انقدر کش دار هست. دلیل نبودنمون هم در درجه اول درسا و امتحانای من بود که خدا رو شکر توموم شد و به سلامتی خوندیم،رفتیم،امتحان دادیم و برگشتیم. یک توفیق اجباری هم شد که یه هفته بریم شمال و هرچند کم اما گردشی بکنیم .خدا رو شکر با همه ترسی که از مسافرت توی گرما داشتم هوا خوب بود و کوچولوی من اذیت نشد و اذیت هم نکرد توی راه نسبتا طولانی تا رشت و تا خونه اکثرا خواب بود و موقع بیداری هم بازی می کرد.

ده ماهگی هم خیلی زود تموم شد ...یازده ماهگیت مبارک دخترک شیرینم

راستش شاید همه اینا بهونه س واقعیت اینه که من خیلی تنبل و بی برنامه شدم از دست خودم کلافه م. بیخوابی های شبانه دخترکم با گذشت 10 ماه هنوز به قوت خودش باقیه و باعث میشه که تا ظهر روزمون هدر بره حتی بعد از اون هم دیگه انقد مارای نیمه تموم و برنامه عمل نشده دارم که مغزم هنگ میکنه و نمی دونم از کدوم شروع کنم تازه تا میام به خودم بیام نوبت غذا و بازی و پوشک لارا جون می رسه و قصه از اول تکرار میشه و این میشه که بیشتر از دو ماهه وبلاگ آپ نشده و کلی کار نیمه تموم دارم!

نمیدونم از کجا شروع کنم...

اول از همه دوستای گلمون که تنهامون نذاشتن تشکر می کنم و از همه شما معذرت می خوام که نتونستم به وبلاگهای خوبتون سر بزنم دلم برای همتون تنگ شده بود.

از پایان هشت ماهگی ماهک من کارای خیلی زیادی بلد شده و احساس می کنم قدرت یادگیریش خیلی بیشتر شده که با تکرار یک یا دوبار کاری رویاد میگیره و تکرار می کنه.

از هشت ماهگی به همه چی اشاره میکنه و هر چی رو که بخواد با انگشت شصتش نشون میده حتی تو خواب منو نشون میده!

چهار دست و پا می ره و هیچ جا از دستش در امان نیست حتی از یدونه پله آشپزخونه بالا می ره و میاد پیشم...

تقریبا همه چی میخوره هرچند با مشکلات فراوان و بی میلی اما منوی محبوبش ماست، ماست و ماست هستش! میوه هم هلو رو دوست داره که شبیه خودشه! آب هم هم تو خواب و هم تو بیداری نوشیدنی مورد علاقه نازگل مامانه که جدیدا اسمش رو هم یاد گرفته و خیلی شیرین میگه " آبااااا"

هر چی تو دستش باشه میندازه زمین و میگه: " بااااا دتتتتتی" یعنی ااااا رفت! البته به ترکی!

براش شعرای انگلیسی ،ترکی و فارسی میخونم و با زبون شیرین خودش با من تکرارش میکنه .

هنوز عاشق مامان بزرگشه و بغل مامانی رو به همه وسوسه ها ترجیح میده!

موها با سرعت بیشتری رشد می کنن و البته فرفری میشن که بابت این خیلی خوشحالم چون موهای خودم هم فرفری هست و من عاشق بچه هایی هستم که موهاشون فرفریه! دوتا عکس بالایی تفاوت موهاشو تو دو ماهه گذشته میشه دید.

عاشق دردری رفتنه و با دیدن کسی که لباس بیرون داره پاچه خواری می کنه و الکی براش می خنده تا خوششون بیاد و ببرنش بیرون...

3-2 ثانیه بدون کمک وایمیسته ... البته با گرفتن مبل و وسایل که بلند میشه فکر میکنه که میتونه وایسته اما خوب اوپپپپپپس میخوره زمین! گاهی هم دوسه قدم تنهایی راه می ره که خودش خیلی حال می کنه

دندوناش از پایین سمت چپ شروع به در اومدن کردن که خدارو شکر به جز بی اشتهایی و گریه های گاه و بیگاه شبونه مشکل دیگه ای بوجود نیاوردن...

کوچولوی شیرین مامان با جمله ی "give me a kiss"  بوسای خوشمزشو برامون هدیه میکنه و می تونه با گفتن "show me my eye,nose,mouth" رو صورتمون جای چشم و دهن و بینی رو نشون بده و اینکه وقتی بهش میگم "brush my hair"  با برس کوچولوش موهای همه رو یکی یکی شونه می کنه... خیلی شیرین تر میشه با این کارا

با دستای کوچولوش دست دستی می کنه و نازمون می کنه

دیگه اینکه دوستای گلم سر فرصت به وبلاگای کوچولوهاتون سر میزنیم چون دلمون یه کوچولو شده واستون...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

ساحل
15 مرداد 92 13:13
سلامت باشی همیشه...
مهسا مامان نورا
16 مرداد 92 11:16
وای خاله نمیدونی چقدر منتظرتون بودم دلم حسابی واستون تنگ شده بود چه عسلییییییییییی شدی خاله به خدا نه بابا پیشرفتش و ببین مامانی که شما باشی باید همه رو به انگلیسی بگه و یاد بگیره خانمی امیدوارم موفق باشید یه عالمه بووووووووووووس
مهسا مامان نورا
16 مرداد 92 11:36
در ضمن خیلی خوشحالم که بعد از این مدت حالتون خوبِ سالم باشید همیشه


ممنونم مهسا جان منم خیلی خوشحالم دوستایی مثل شما داریم
بهاره
17 مرداد 92 2:37
چه دختر اينترنشنالي شده. خدا حفظش كنه. خيلي شيرين شده. همش 10 ماهگي دخترم رو تصور مي كنم. يعني دختر منم از اين كارا ياد ميگيره.
رومینا
18 مرداد 92 22:33
هوووووووووووووووووووووووووووورا بالاخره اومدید شما لارا جون خیلی هزار ماشالله ناز شده . چه خوب که انگلیسی یاد گرفته ولی الان براش زود نیست . اون موهای فرش من و کشته .
مهسا مامان نورا
24 مرداد 92 12:10
خاله یه سر بیا یه دنیا خبر دارم
مهسا مامان نورا
24 مرداد 92 13:14
جواب رو گذاشتم در وب نورا وخیلی نگران این موضوع نباش. راه حل های من وبخون امیدوارم به دردت بخوره دوستم .
مهسا مامان نورا
24 مرداد 92 14:59
دوست خوبم نورا 6 ماهگی 8900 بود و تا 9 ماهگی هیچ تغییری نکرد غذاهای کمکی هم میخورد من هم دکتر زیاد بردمش اما دلیلش رو دندونش میدونستن و همینطور بود و یکی دیگه بی خوابی .اصلا نگران نباش وزنش و قدش عالیه و مطمئناً به همین دلیلها هستش راستی قطره مولتی ویتامین رو اصلا فراموش نکن چون خیلی تأثیر داره واسه خوردن غذاهای کمکی ،دیشب تو یه سایت سرچ کردم وزن کودک تا یک سالگی باید7کیلو به وزن تولدش اضاف بشه و قد 25 سانتی متر نورا دنت خیلی دوست داره من روزی یه دنت بهش میدم میخوره اخه به فرنی و کستر و سرلاک اصلا علاقه نداره اب میوه و ژل بسیار عالیه و غذاهاش رو حتی اگه روی هم رفته بشه یک قاشق حتما با ماست بهش میدم و خیلی هم دوست اره قطره اهن رو بهش یه یک ماهی بیشتر ندادم اخه خیلی بد خلقی واسه خوردنش میکرد و من احساس میکردم از غذا انداختتش البته بچه ها با هم فرق دارن ولی به جاش پلو را با ماش ،عدس و لوبیا بصورت کته ای درست میکنم و میخوره و هویج و سیب زمینی هم خیلی دوست داره البته با ماست مخلوط میکنم این راهها رو امتحان کن انشاله جواب میده. من در خدمتم اگر کار و سوال دیگه ای داشتی دوستم .
رایان، پادشاهِ پاییز
16 شهریور 92 21:47
عزیزدلممممممممممممممم خانومممممممی شدیاااااااااااااا... از مامانتم خوشگلتری کههههههههه دخمل شیرین و باهوش یه عالمه می بوسمت... با اون موهای فرفری قشنگت