شرح حال1
لارای من سه هفته س پرنسس خونمون شده! یه پرنسس به معنای واقعی چون همه زندگی مون بر اساس برنامه ایشون تنظیم میشه!!! خداروشکر نا دنج نیست عزیز دلم اما مشکلات خودشم داره
-ملوسکم از اینکه براش آهنگ پخش کنیم خوشش میاد و آروم گوش میده بدون اینکه گریه کنه فکر کنم تاثیر موسیقی گوش کردن منه
-هر روز یه کار جدید یاد میگیره از خندیدن گرفته تا واکنش به صداها و ...
-ناز مامان برا خودش خانمی شده قدش ٥ سانتیمتر وزنش ٧٠٠ گرم و دور سرش ٢سانتیمتر بزرگتر شده!!!(سریع بگید ماشا...!!!)
-فعلا برنامه ثابتی برای خوابیدن و شیر خوردن نداره و هر موقع دلش خواست میخوابه و دل بخواهی شیر میخوره.
٠٠٠٠٠اما خودم:
بعد از زایمان شکمم انقد جلو بود که انگار زایمانی صورت نگرفته فقط یه کم شل شده بود و خیلی بد ریخت! تغییر مهم این روزا اینه که شکمم تقریبا به حالت اول قبل از بارداری برگشته و فقط چند سانتیمتر اضافه دارم که اونم اگه اراده کنم باید با ورزش آب کنم.
دلم برا لباسای قبل از بارداریم تنگ شده بود انقد هلم که نمیدونم کدومشونو بپوشم!!!
یه اعتراف کوچولو هم بکنم فکر نمیکردم انقد دخترم رو دوست داشته باشم حتی وقتی خوابه دلم براش تنگ میشه و هی میرم یواشکی بوسش میکنم .احساس میکنم ارزش اون همه درد رو داشت که این فرشته کوچولو الان مال من شده و قشنگترین احساسارو بهم میده...
٠٠٠٠٠اما زندگی:
تقریبا بیشتر مدت بعد از اومدن نی نی رو تو اتاق خوابمون سپری کردیم آخه خونمون هواش خنکه و با بخاری هم گرم نمیشه بابایی هم کاراش رو تو اتاق خواب انجام میده و فقط برای خوردن غذا میریم آشپزخونه.الانم دارم از همونجا اینارو مینویسم.
درسام روی هم جمع شده و گاهی از اینکه کنکور شرکت کردم پشیمون میشم آخه مامان شدن کلی وقتمو میگیره امیدوارم بعد از یکی دو ماه زندگیمون به برنامه بیافته بتونم به بقیه کارام و کلاسام برسم.